معما
عمای شماره یک :
- ۱۰۰ نفر آدم با هوش در یک سالن زندانی هستند.
- حداقل یک نفر و حداکثر همه آنها دارای یک خال بر روی صورتشان هستند.
- هیچ کدام از این افراد نمی دانند که آیا خود دارای خال هستند یا نه.
-
به آنها گفته شده که به ازای هر آدم خال دار یک شبانه روز ( نه کمتر و نه
بیشتر) مهلت دارند که آدم های خال دار از سالن بیرون بیایند.
- این افراد نمی توانند هیچ ارتباطی با افراد دیگر موجود در سالن برقرار کنند.
- تنها ارتباط موجود دیدن صورت افراد دیگر است.
- به هیچ امکانی هم دسترسی ندارند که صورت خود را ببینند.
- خلاصه پیغام و پیام و آینه و …. ممنوع است.
- تعداد افراد خال دار معلوم نیست.
سؤال : با چه روشی ممکن است که فقط افراد خال دار در پایان مهلت تعیین شده (n روز به ازای n خال دار) از سالن خارج شوند؟
معمای شماره دو :
در زمان قدیم که
روستاییان محصولات خودشان را بمیدان برای فروش می آ وردند یک زن روستایی
یک سبد تخم مرغ بمیدان آورده که بفروشد. هنوز هیچ نفروخته بود که اسب یک
سوار پاش خورد بسبد تخم مرغ. نتیحتا بیشتر تخم مرغ ها شکستند.
اسب سوار خیلی نا راحت شد واز روستایی پوزش خوا ست و حاضر شد پول همه آنهارا بپردازد.
اسب سوار از روستایی سوال کرد”: “مادر جون چند تا تخم مرغ داشتی؟”
خانم در حواب گفت:
“تعدادشونو
نمیدو نم اما وقتی آنهارا دوتا دوتا بر میداشتم یکی باقی میموند وقتی سه
تا سه تا بر میداشتم یکی باقی میموند, وقتی چهارتا چهارتا بر میداشتم یکی
باقی میموند, وقتی پنحتا پنحتا بر میداشتم یکی باقی میموند, وقتی شش تا شش
تا بر میداشتم یکی باقی میموند, اما وقتیکه هفت تا هفت تا بر میداشتم هیچی
باقی نمیموند. اسب سوار حساب کرد و پول تخم مرغای زن را داد.
سوال: کمترین تعداد تخم مرغی که زن روستایی میتوانست داشه باشد چندتا بود؟
معمای شماره سه :
- یک فردی اسیر است و باید نجات پیدا کند و برای او دو مسیر فرار وجود دارد.یکی نجات و دیگری نابودیست سر هر کدام از این راهها یک نفر ایستاده یکی کاملا دروغ گو و دیگری کاملا راستگو این فرد با یک سوال چگونه می تواند راه صحیح را پیدا کند ؟( فقط یک سوال و فقط از یک نفر – راستگو و دروغگو مشخص نیست – راه برگشتی هم نیست )
علم لقمه بر گرفتن از سفره طبیعت است و ریاضیات زاییده احتیاج و در آغاز مبتنی بر تجربه است ریاضیات انعکاس دنیای واقعی در ذهن ماست . به عقیده برخی از علماء ریاضیات زیبا ترین زبان برای توصیف طبیعت است . سیلوستر می گوید : ریاضیات مطالعه شباهتها در تفاوتها و تفاوت ها در شباهت هاست . در صورتی که مو شکافانه و با دقت به اطراف زندگی خود بنگریم اثر مستقیم یا غیر مستقیم ریاضیات را در آن مشاهده خواهیم کرد . ریاضیات راههای متعددی برای کشف و شناخت قواعد طبیعت و آفرینش در اختیار ما نهاده است و چه زیباست اگر شناخت این قواعد به ما در معرفت بیشتر و عمیق تر نسبت به خدای خویش یاری رساند .